ابن حجر هَیْثَمی از متعصّبان اهل سنّت درباره امام باقر علیهالسلام مینویسد:
«ابو جعفر محمّدٌ الباقر سُمِّی بذالک مِنْ بَقَرَ الاَْرضَ ای شَقَّها وَ آثارَ مُخْبَئاتِها وَ مَکامِنها فلذالک هُوَ اَظْهَرَ مِنْ مُخْبَئاتِ کُنُوزِ المعارِف و حقائق الاحکام ما لایخفی الاّ علی مُنْطَمِسِ الْبَصیره اَو فاسِدِ الطّویّه وَ مِنْ ثمّ قیل فیه هو باقِرُ العلم وَ جامعه و شاهِرُ علمِه وَ رافِعُهُ؛ لقب باقر برای ابو جعفر محمّد باقر برگرفته از شکافتن زمین و بیرون آوردن گنجهای پنهان آن است، بدین جهت که او از گنجهای پنهان معارف و حقایق احکام آن قدر آشکار ساخت که جز بر افراد بیبصیرت و دلهای ناپاک پوشیده نیست و از این جاست که وی را شکافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر افرازندهی علم خویش نامیدهاند.
وی سپس به شخصیّت امام در بعد عرفان اشاره میکند و میگوید:
«و لَهُ من الرّسوخ فی مقامات العارفین ما یکلُّ عنه اَلْسِنَهُ الواصفین و له کلماتٌ کثیرهٌ فی السلوک و المعارف لا تَحتَمِلُها هذه الْعِجاله؛ و برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوک عرفانی منزلتی است که وصف کنندگان از بیان آن عاجزند و در زمینهی این سلوک و معارف دارای کلمات فراوانی است که فرصت، مجال طرح آن را نمیدهد.»[1]
عبدالله عطاء مکّی از دانشمندان عصر امام میگوید: «هیچ گاه دانشمندان را از نظر علمی بدان سان که نزد امام محمد باقر علیهالسلام بودند کوچک و حقیر نیافتم. دیدم حکم ابن عُتَیبَه را با همهی زیادی علم و منزلتی که در نزد مردم داشت، در مقابل آن حضرت همانند کودکی بود که در مقابل معلّم خویش نشسته باشد.»[2]
«جاحظ» دیگر دانشمند برجستهی اهل سنّت آفاق زیبا و بلندای کلام حکیمانهی امام باقر علیهالسلام را این گونه ترسیم میکند: «قد جَمَع محمّد ابن علی ابن الحسین علیهمالسلام صلاح حال الدّنیا بِحذافیرها فی کلمتین فقال: ,صلاح جمیع المعایش وَ التّعاشر مِلاُْ مکیال: ثلثان فِطْنَه و ثُلُثُه تغافلٌ،؛ محمّد ابن علیّ ابن الحسین مصلحت تمامی زندگی دنیا را در دو کلمه جمع نموده و فرموده است: ,صلاح همهی زندگیها و روابط و معاشرت «با دیگران» در پر نمودن پیمانهای است که دو سوّم آن هوش و فراست و زیرکی و یک سوّم آن تغافل (و خود را به غفلت زدن در بعضی از امور) است.»،[3](17)
قتاده فقیه بصره به امام باقر علیهالسلام گفت: «بخدا سوگند من در نزد فقیهان و ابن عبّاس نشستهام امّا اضطراربی که در نزد شما دارم، در نزد هیچ یک از آنان نداشتهام.
فقال له ابو جعفر علیهالسلام اَتَدْری این اَنت، انت بین یدی بیوتٍ اذن اللّه ان ترفع و یذکر فیها اسمه...؛
فرمود: آیا میدانی که در کدامین مکان قرار گرفتهای؟ تو اکنون در مقابل خانههایی هستی که خداوند به رفعت و بلند مرتبهای آن رخصت داده است و نام خدا در آن برده میشود و صبح و شام خدای را در آن خانهها تسبیح میکنند و آنان مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و اقامهی نماز و پرداخت زکات باز نمیدارد.
تو در این گونه مکانی و ما دارای این خانهها.»[4]
نظیر همین سؤال را عکرمه دیگر دانشمند اهل سنّت از امام علیهالسلام نمود و پاسخی نظیر پاسخ قتاده دریافت داشت.[5]
فخر رازی از علمای اهل سنّت در تفسیر خود در بیان نظرهای مختلف راجع به معنای کوثر مینویسد:
«سومین نظر در معنای کوثر این است که منظور از آن، فرزندان پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله است و این به آن جهت است که این سوره در ردّ کسانی نازل شده است که از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزند عیبجویی میکردند که در این صورت معنای آن این است که خداوند تو را فرزندان و نسلی عطا میکند که در طول تاریخ برقرار خواهند ماند. سپس میگوید: ,ببین که چقدر انسانها از اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله به شهادت رسیدهاند اما جهان همچنان شاهد رونق فزایندهی آنان است. آن گاه بنگر که چه تعداد از بزرگان اندیشمند مانند امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا علیهمالسلام و محمّد نفس زکیّه در میان آنها جلوهگر شده است.»،[6]
________________________________________
[1] - الصّواعق المحرقه، ص 201
[2] - حلیه الاولیاء، ج 3، ص 186؛ ارشاد مفید، ص 280، به نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 286 و تذکره الخواصّ، ص 337 و البدایه والنّهایه «ابن کثیر»، ج 9، ص 311، به نقل از سیرهی پیشوایان، ص 308
[3] البیان و التّبیین، ج 1، ص 84، نقل از بحارالانوار، ج 46، ص 289.
[4] - بحارالانوار، ج 46، ص 357
[5] - همان، ص 258.
[6] ـ تفسیر فخر رازی، ج 32، ص 124.